نگرش قطبی و سیاهوسفید به سیاست و قدرت
نگرش قطبی و سیاهوسفید به سیاست و قدرت، فضای سیاسی را به دو بخش کاملاً متضاد تقسیم میکند و هرگونه امکان گفتوگو و وفاق ملی را از بین میبرد. این رویکرد نهتنها به تشدید تنشهای سیاسی و شکافهای اجتماعی دامن میزند، بلکه با حذف صدای مخالف و استفاده ابزاری از قانون، بحرانی عمیق در فرهنگ سیاسی ایجاد میکند. برای خروج از این وضعیت، تغییر نگرش و پذیرش تفاوتها بهجای تخریب رقبا، ضروری است.
به گزارش ملت بیدار؛ نگرش قطبی و سیاهوسفید به سیاست و قدرت نگرشیست که فضای سیاسی را به دو بخش کاملاً متضاد تقسیم میکند. این رویکرد نه تنها باعث ایجاد شکاف و تشدید تنشهای سیاسی میشود، بلکه هر گونه امکان گفتوگو، تعامل و وفاق ملی را از بین میبرد. در این نگاه، هیچ فضایی برای تفاوتهای دیدگاه، انتقاد سازنده یا حتی استقلال رأی وجود ندارد. فرد یا نهاد مورد نظر باید کاملاً مطیع خواستههای یک جناح خاص باشد، در غیر این صورت به عنوان دشمن تلقی میشود.
این نوع نگرش، نشاندهندهی یک بحران عمیق در فرهنگ سیاسی است. به جای تمرکز بر منافع ملی و بهبود شرایط جامعه، هدف اصلی تخریب رقبا و حذف هر صدای مخالف است. در اینجا، قانون نه به عنوان ابزارهایی برای پیشبرد جامعه، بلکه به عنوان سلاحی برای تسویهحسابهای سیاسی استفاده میشوند. برای مثال، اگر فردی مانع از صحبتهای خارج از دستور در مجلس شود، به عنوان دیکتاتور تلقی میشود. این جمله نشاندهندهی بیاعتنایی به قوانین و مقررات است، گویی که هر گونه تلاش برای حفظ نظم و انضباط در سیستم سیاسی، نوعی ظلم و دیکتاتوری محسوب میشود.
برایند این رویکرد یعنی نتیجهی اقدامات سیاسی اهمیتی ندارد، بلکه مهم این است که اهداف جناحی تأمین شود. حتی اگر نتیجهی یک استیضاح به نفع مردم نباشد، اگر با خواستههای جناح خاصی همسو نباشد، قابل قبول نیست. این نگرش نه تنها به بیاعتمادی عمومی نسبت به سیستم سیاسی دامن میزند، بلکه باعث میشود که سیاستمداران به جای خدمت به مردم، تنها به فکر تأمین منافع جناحی خود باشند.
یکی دیگر از جنبههای قابل تأمل این نوع تفکر، استفاده از ابزارهای تخریب و جنگ روانی مانند لشکر سایبری به عنوان ابزاری برای فشار و تخریب شخصیتها است. این رویکرد نه تنها غیراخلاقی است، بلکه باعث ایجاد فضایی مسموم و پر از نفرت در جامعه میشود. در چنین فضایی، هر گونه انتقاد یا تفاوت دیدگاه به عنوان خیانت تلقی میشود و هیچ گونه امکان گفتوگوی سازنده وجود ندارد.
در نهایت، این نگرش یک بحران عمیق در فرهنگ سیاسی است، نگرشی که نه تنها باعث تضعیف دموکراسی و حذف صدای مخالف میشود، بلکه جامعه را به سمت قطبیشدن و تشدید تنشهای سیاسی سوق میدهد. برای خروج از این بحران، نیاز به تغییر نگرش و پذیرش تفاوتها است. سیاستمداران باید به جای تمرکز بر تخریب رقبا، به دنبال ایجاد وفاق ملی و بهبود شرایط جامعه باشند. تنها در این صورت است که میتوان به یک سیستم سیاسی پایدار و عادلانه دست یافت. شریف زمانی/ پایان پیام