چگونه ایران بازی ترامپ را برهم زد
نتانیاهو که برای بقای سیاسی خود نیازمند تقابل مستقیم با ایران است، در این میدان تاکنون ناکام مانده و این ناکامی باعث تشدید تنشهای داخلی رژیم شده است.

شقایق مهاجری - پس از آغاز کارزار فشار حداکثری علیه ایران توسط دولت ترامپ، مجموعهای از تحرکات نظامی، تحریمهای بیسابقه و فشارهای دیپلماتیک به جریان افتاد. اما تهران با ترکیبی از مقاومت میدانی، دیپلماسی هوشمندانه و تدابیر امنیتی، توانست معادله را به سود خود تغییر دهد؛ تا جایی که واشنگتن ناچار شد مسیر رویارویی مستقیم را به سمت مذاکره و تعدیل سیاستهایش تغییر دهد. این تحولات نهتنها صحنه منطقه را دگرگون کرد، بلکه آینده بازیگران اصلی در مناقشه ایران و آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار داد.
آغاز فشارهای حداکثری ترامپ از بهمن ماه سال قبل کلید خورد. اعزام ناوهای هواپیمابر به منطقه، جابهجایی تجهیزات نظامی از شرق آسیا به غرب آسیا و استقرار بمبافکنهای B2 در جزیره گارسیا، همگی بخشی از عملیاتی بود که به فکتشیت ترامپ ضمیمه شده بود. در یکی از نشستها که تنها دو هفته پس از ارائه فکتشیت برگزار شد، نتانیاهو در کنار روبیو، وزیر خارجه وقت آمریکا، صریحاً اعلام کرد: «با پشتوانه آمریکا، تکلیف ایران را روشن خواهیم کرد.»
در گام سوم، برنامه به سمت به صفر رساندن فروش نفت ایران حرکت کرد. بهگونهای که در تعطیلات نوروز، در حالی که ایران در حال استراحت رسمی بود، یکی از بنادر چین به خاطر ارتباطات نفتی با ایران هدف تحریم قرار گرفت؛ اقدامی که در تاریخ تحریمهای بینالمللی کمسابقه بود.
واکنش ایران به این فشارها چه بود؟ رهبر انقلاب تنها سه روز بعد از انتشار فکتشیت، بهصراحت اعلام کردند که با چنین دولتی مذاکره نخواهیم کرد. نیروهای مسلح ایران هم در برابر تهدیدهای نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی، مانورهای نظامی گستردهای برگزار کردند و تجهیزات دفاعی خود را به نمایش گذاشتند. در سطح دیپلماسی نیز پیامهایی ارسال شد که به کشورهای منطقه فهماند اگر خاک یا آسمان آنها برای اقدامات نظامی علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد، هدف مشروع دفاعی خواهد بود. همچنین به قدرتهای اقتصادی منطقه هشدار داده شد که ناامنی در انرژی ایران، تمام منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این پیامها موجب شد کشورهای منطقه در برابر اقدامات احتمالی آمریکا و رژیم صهیونیستی احتیاط بیشتری به خرج دهند.
در نهایت، ایران توانست با وجود کارزار فشار حداکثری، رکورد فروش نفت خود را بهبود بخشد و برنامههای ایالات متحده را عملاً خنثی کند.
تغییر رویکرد ترامپ چگونه شکل گرفت؟ ترامپ که با شکستهای پیدرپی در پروندههای اوکراین، فلسطین و جنگ تعرفهای مواجه شده بود و به زمان ارزیابی صد روزه خود نزدیک میشد، ناچار به بازنگری در سیاستهایش گردید. او پس از فکتشیت، این بار از طریق نامهای که به واسطه اماراتیها ارسال شد، سه موضوع را مطرح کرد: ۱) مخالفت با دستیابی ایران به سلاح هستهای، ۲) به رسمیت شناختن صنعت هستهای ایران، و ۳) تعیین زمان محدود برای توافق.
این چرخش، دلیل اصلی تغییر فضای تنشآلود منطقه بود؛ ایران توانست با مدیریت هوشمندانه، جلوی تشدید بحران نظامی و اقتصادی را بگیرد.
در همین دوران، تغییرات مهم دیگری هم رقم خورد: واسطهگری امارات جای خود را به عمان داد؛ مذاکره مستقیم به مذاکره غیرمستقیم تبدیل شد؛ و ایران به جای روبیو، با ویتکاف نماینده ترامپ در منطقه وارد تعامل شد تا وزن جناحهای طرفدار توافق در داخل آمریکا تقویت شود. این هوشمندی باعث شد مسیر توافق به نفع ایران هموار شود.
ایران امروز با چه گروههایی در آمریکا مواجه است؟ ۱. گروهی که به دنبال جنگ تمامعیار هستند؛
۲. گروهی که میخواهند با استفاده از روند مذاکرات، ایران را به آشوب داخلی بکشانند و در زمان مناسب میز مذاکره را برهم بزنند؛
۳. گروهی که جنگ محدود و ضربه زدن به زیرساختهای کلیدی ایران را دنبال میکنند؛
۴. طیفی که فرصت رسیدن به توافق را برای کاستن از فشارها مغتنم میشمارند.
ایران در واکنش به این وضعیت، تلاش میکند با رزمایشهای گسترده و اعلام پیامهای واضح نشان دهد جنگ محدود مفهومی ندارد و در صورت وقوع درگیری، کل منطقه آسیب خواهد دید. همچنین با اقدامات امنیتی و معیشتی در داخل، زمینههای آشوب را از بین میبرد. توییت اخیر آقای عراقچی درباره آمادگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی برای مقابله با خرابکاریها را میتوان در این چارچوب تحلیل کرد.
اگر ایران موفق شود سه سناریوی نخست را تضعیف کند، دستیابی به یک توافق ملی ممکن خواهد شد؛ موضوعی که رژیم صهیونیستی و بخشی از دولت ترامپ به شدت با آن مخالفند. نتانیاهو که برای بقای سیاسی خود نیازمند تقابل مستقیم با ایران است، در این میدان تاکنون ناکام مانده و این ناکامی باعث تشدید تنشهای داخلی رژیم شده است. گذر زمان در این معادله به سود ایران خواهد بود./ پایان پیام