بیانیهٔ جبهه اصلاحات ایران؛ آیا اصلاح‌طلبان از مردم دور شده‌اند؟

بیانیهٔ جبهه اصلاحات ایران با محوریت «آشتی ملی» در تلاش برای ترمیم شکاف‌های اجتماعی و سیاسی است، اما واکنش‌های دوگانه نشان می‌دهد که این طرح با چالش‌هایی جدی روبروست. در حالی که برخی اصلاح‌طلبان آن را گامی واقع‌بینانه می‌دانند، اکثریت منتقدان، از جمله اصولگرایان، آن را نشانه‌ای از انحراف از اولویت‌های مردمی مانند اقتصاد تلقی می‌کنند.

۱۴۰۴/۰۵/۲۸ - ۱۰:۴۳
۱۴۰۴/۰۵/۲۸ - ۱۰:۴۶
 0
بیانیهٔ جبهه اصلاحات ایران؛ آیا اصلاح‌طلبان از مردم دور شده‌اند؟
متن بیانیهٔ‌ جبهه اصلاحات ایران

شریف زمانی، مدیر مسئول ملت بیدار طی یادداشتی با عنوان "بیانیهٔ جبههٔ اصلاحات ایران؛ آیا اصلاح‌طلبان از مردم دور شده‌اند؟" نوشت: بر اساس بررسی واکنش‌های کاربران و چهره‌های سرشناس جریانات سیاسی، دیدگاه‌های غالب نسبت به بیانیهٔ جبههٔ اصلاحات ایران مشخص شد که حدود ۲۰-۳۰ درصد از واکنش‌ها، عمدتاً از سوی اصلاح‌طلبان، با رویکردی دلسوزانه، واقع‌بینانه و نجات‌بخش، موافق بیانیه بودند. در مقابل، ۷۰-۸۰ درصد، شامل اصولگرایان و برخی اصلاح‌طلبان، آن را با نگاهی انتقادی به عنوان نمادی از تسلیم، خیانت و تضعیف کشور ارزیابی کردند. با توجه به تأکید بیانیه بر «بازگشت به مردم»، پیشنهاد می‌شود نگارندگان جبهه اصلاحات نخستین گام عملی برای آشتی ملی را بردارند و گفتمان خود را با اولویت‌های عمومی جامعه همسو سازند تا از شکاف‌های موجود کاسته شود.

مفهوم آشتی ملی در بیانیهٔ جبهه اصلاحات ایران، راهبردی چندلایه است که ابعاد سیاسی، جامعه‌شناختی، فرهنگی، داخلی و خارجی را در بر می‌گیرد. این مفهوم نه تنها به عنوان یک شعار سیاسی، بلکه به عنوان یک فرآیند ساختاری برای بازسازی اعتماد اجتماعی و سیاسی تعریف شده است. برای فهم دقیق‌تر، آن را در سه محور اصلی بررسی می‌کنیم.

محور داخلی: بازسازی اعتماد میان مردم و حاکمیت
در سطح داخلی، آشتی ملی بر ترمیم شکاف‌های حقوقی و سیاسی تأکید دارد. اصلاح‌طلبان بر اقداماتی مانند آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر رهبران اصلاح‌طلب (مانند میرحسین موسوی) و پایان سرکوب منتقدان تمرکز کرده‌اند. این اقدامات، از منظر جامعه‌شناختی، به تقویت حس تعلق شهروندان به نظام و کاهش alienation اجتماعی کمک می‌کند، که بر اساس نظریه‌های اعتماد اجتماعی (مانند مدل پاتنام)، پیش‌نیاز ثبات سیاسی است.

با این حال، ابهاماتی در تعریف حقوق شهروندی و آزادی‌های سیاسی وجود دارد. برای مثال، منظور از کمبودها در این حوزه چیست؟ آیا به روندهای قضایی خاص یا محدودیت‌های رسانه‌ای اشاره دارد؟ علاوه بر این، محکومیت حملهٔ رژیم صهیونیستی به ایران توسط موسوی، با تأخیر یک‌ماهه، نمی‌تواند به عنوان نماد بازگشت به مردم تلقی شود، زیرا در آن مقطع حساس، مردم از طیف‌های مختلف، فارغ از گرایش سیاسی، متحدانه از ایران دفاع کردند. در واقع، نخستین گام آشتی ملی را مردم برداشتند و این جبههٔ اصلاحات است که باید به اولویت‌های عمومی بازگردد.

علاوه بر این، در خصوص زندانیان سیاسی، رئیس قوه قضائیه (غلامحسین محسنی اژه‌ای) اعلام کرده که اسامی چنین افرادی را برای پیگیری ارائه دهند، اما تاکنون نامی ارائه نشده است. از دیدگاه حقوقی، بسیاری از این موارد نه زندانیان سیاسی، بلکه محکومان امنیتی با اتهامات عملی علیه امنیت ملی هستند. این تفاوت تعریفی، ریشه در عدم همگرایی بر سر مفاهیم حقوقی دارد و نیازمند شفاف‌سازی است. همچنین، بیانیه مشکلات اقتصادی را به عنوان پایه بحران برجسته می‌کند، که از منظر اولویت‌بندی اجتماعی، بر رفع حصر و مسائل مشابه ارجحیت دارد. نظرسنجی‌های عمومی نشان می‌دهد که معیشت و اقتصاد، بیش از مسائل سیاسی خاص، دغدغه اصلی مردم است؛ بنابراین، تمرکز بر راه‌حل‌های اقتصادی می‌تواند گام مؤثرتری برای بازگشت به مردم باشد.

محور ساختاری: اصلاح حکمرانی و کاهش نهادهای موازی
در بعد ساختاری، آشتی ملی به بازگرداندن اختیارات واقعی به دولت منتخب مردم، کاهش دخالت نهادهای انتصابی و موازی، و ایجاد حکمرانی شفاف و پاسخگو اشاره دارد. از منظر علوم سیاسی، این رویکرد به مدل‌های حکمرانی خوب (good governance) نزدیک است، که بر شفافیت، پاسخگویی و کاهش تمرکز قدرت تأکید دارد. بدون چنین اصلاحاتی، آشتی ملی به یک نمایش سیاسی تقلیل می‌یابد و نمی‌تواند به ثبات پایدار منجر شود.

با این وجود، در شرایط فعلی که دولت از جریان نزدیک به اصلاح‌طلبان تشکیل شده و رئیس‌جمهور ریاست بسیاری از شوراها و همان نهادهای موازی را بر عهده دارد، انتقاد از این ساختارها غیرمنطقی به نظر می‌رسد. چرا جبههٔ اصلاحات به جای پشت پا زدن به دولت خودشان که می‌تواند مشکلات را از درون حل کند، طرح آشتی با همین دولت را پیشنهاد نمی‌دهد؟ این رویکرد می‌تواند اخلاقی‌تر و عملی‌تر باشد و از ظرفیت‌های موجود برای اصلاح ساختاری بهره ببرد.

محور خارجی: تغییر رویکرد سیاست خارجی و تعامل بین‌المللی
در سطح خارجی، آشتی ملی بر کاهش تنش‌های بین‌المللی و تعامل سازنده با جهان تمرکز دارد. پیشنهاداتی مانند بازگشت به مذاکرات هسته‌ای، دیپلماسی فعال برای لغو تحریم‌ها و ارتقای جایگاه ایران در نظام بین‌الملل، بخشی از این راهبرد هستند. این دیدگاه بر اساس نظریه واقع‌گرایی روابط بین‌الملل (realism)، به دنبال توازن قدرت از طریق دیپلماسی است.

اما تاریخ ایران، به عنوان کشوری که در طول قرن‌ها تجاوزی به دیگران نداشته و همواره مورد تهاجم قرار گرفته، نشان‌دهنده رویکرد صلح‌جویانه ذاتی آن است. کاهش تنش در شرایطی که غرب و آمریکا مشکل اصلی‌شان با ایران مقتدر است، نه صرفاً مسائل هسته‌ای، نوعی ساده‌انگاری تاریخی به نظر می‌رسد. برای مثال، حملات به ایران حتی در حین مذاکرات رخ داده، که نشان‌دهنده عمق خصومت است. تنها نسخه پیشنهادی غرب، واگذاری استقلال ایران مشابه دوران پهلوی است، که معادل خودفروشی سیاسی است.

علاوه بر این، اشاره بیانیه به مکانیزم ماشه (snapback) به عنوان اهرم فشار، بی‌اثر است؛ زیرا چه تحریم جدیدی می‌تواند اعمال کند که تاکنون اعمال نشده؟ فشارهای موجود حداکثری هستند و این مکانیزم تأثیر حاشیه‌ای دارد. همچنین، پیشنهاد همکاری با سازمان‌های بین‌المللی، در حالی که این نهادها حمله اسرائیل به ایران را محکوم نکرده و حتی حقوق ایران را نادیده می‌گیرند، غیرواقع‌بینانه است. اکثر این سازمان‌ها تحت نفوذ آمریکا و حامیان رژیم صهیونیستی هستند و نمی‌توانند شریک قابل اعتمادی باشند.

در نهایت، بیانیه بر حل ریشه بحران تأکید دارد، اما ریشه واقعی، ایران قوی و مستقل است که دشمنان تحمل آن را ندارند. هرگونه تعلیق یا اقدام داوطلبانه، تنها راه تجاوز را باز می‌کند و تنش را کاهش نمی‌دهد.

بیانیه جبهه اصلاحات ایران، علی‌رغم نکات مثبت، با ابهامات مفهومی، اولویت‌بندی نادرست و عدم همخوانی با واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی روبرو است. توصیه می‌شود جبهه اصلاحات یک بازنگری اساسی بر اساس انتقادهای دلسوزانه انجام دهد، اولویت‌ها را به سمت مسائل اقتصادی و اعتمادسازی واقعی سوق دهد و گفتمان خود را با مردم همسو سازد. این تغییر می‌تواند فرصت طلایی برای احیای جریان سیاسی‌شان ایجاد کند و به آشتی ملی واقعی کمک رساند./ پایان پیام

شریف زمانی مدیرمسئول ملت بیدار و فعال سیاسی