کوره های آجرپزی ،بازار خلازیر
از غرفههایی که شهرداری برای آنها تدارک دیده بیرون زدهاند و دقیقا جلوی همان غرفهها بساط میکنند. زبالهگردی را پر سودتر از انواع کارهای تولیدی میدانند و این می شود که طرح های ساماندهی شکست میخورند.
ملت بیدار آنلاین| فهیمه رضائی - فعال رسانهای - با شنیدن این دو اسم اولین چیزی که در اذهان تداعی میشود نمایشی از فقر،تنگدستی، و چهرهی زشت طبقهی فرودستی است که حاصل تبعيض و توسعهی نابرابر است.
تا اینجا همه چیز آشنا است، یک سری بدیهیات که آلام آدمی را به حدی میرساند که چاره را در این میبیند که باید کار خیر کند و اقلام معیشتی و لوازم خانگی و... تهییه کند و فحشی هم نثار دولت و حاکمیت کند برای ایجاد وضع موجود! اما وقتی نزدیک تر میروی، وقتی آشنازدایی میکنی؛ چهرهی جدیدی از آنچه همیشه می دیدی، مقابل چشمانت ظاهر میشود.
و در ستایش دیدن!
میبینی که میشود از آنچه که تبدیل به زباله شده، ارزش تولید کرد! آنهم نه با خلاقیت و به کار گیری هنر برای خلق یک اثر جدید ،بلکه باهمان شکلی که تبدیل به زباله شده! بساط دست فروشان بازار خلازیر مصداق بارز یافتن شیر مرغ تا جان آدمی است! و هر بساط جمع اضدادی مثال زدنی.
در یکی از همین بساط ها تلفن کهنه و قدیمی را کسی قیمت میگیرد،به نسبت گران است ،از کارکردش میپرسد و فروشنده اظهار بی اطلاعی میکند و جمله ای میگوید که اصل بحث ماست. میگوید:《 تزئینی است اینها!》
اما تزئین برای کجا؟ برای کافهای آنتیک در وسط شهر یا آتلیهی عکاسی برای خریدن و جلب حس زیبایی شناختی مشتریان یا برای خانههای همان اطراف خلازیر که وسعشان به همان تلفن تزئینی بدون کارکردی میرسد که با آن برای خود ترحم خیّر را بخرند یا بین خود با کلاس باشند که فلانی تلفن دارد؟
وقتی ماشین جمعآوری پسماند از بازار میگذرد به این فکر مشغول میشوم که این ماشین اینجا چه میخواهد؟ شاید هرجای دیگری این ماشین دیده شود یعنی زبالههای بازیافت شدنی جمع میکند ولی اینجا گویی بار برای مغازه آمده است. اینجا آدمها تعریف خود را از #زندگی، کسب و کار و درآمد دارند که نمیشود آن را ارزش گزاری کرد. مقابل ایدئولوژیهایی که میخواهند بر آنان مسلط شود مقاومت میکنند.
اگر خیّر برای آنها غذا می آورد، غذای بیشتری میگیرند نه صرفا برای آنکه خیلی گرسنهاند بلکه برای آنکه بتوانند درآمد بیشتری از فروش غذای بیشتر کسب کنند
از غرفههایی که شهرداری برای آنها تدارک دیده بیرون زدهاند و دقیقا جلوی همان غرفهها بساط میکنند. زبالهگردی را پر سودتر از انواع کارهای تولیدی میدانند و این می شود که طرح های ساماندهی شکست میخورند.
اگر خانهی ویلایی به آنها داده شود طی یک هفته به زباله دان بدل میشود، مهم نیست که شما شرایط بدی از زبالهگردی آنان به تصویر میکشید یا نه، آنچه برای ما و شما زباله است برای آنان سرمایه محسوب میشود و آن را بازتولید میکنند.