با طالبان چه کنیم؟
هنوز که هنوز است بسیاری از کشورها در مواجهه با طالبان با تردید رفتار می کنند زیرا پرسشهای مهمی مطرح است؛
ملت بیدار آنلاین| هنوز که هنوز است بسیاری از کشورها در مواجهه با طالبان با تردید رفتار می کنند زیرا پرسشهای مهمی مطرح است؛ این که باید طالبان را به عنوان حکومت افغانستان به رسمیت شناخت یا نه؟ این که باورهای افراطی طالبان در مناسبات دو جانبهاش با کشورهای مختلف باعث ایجاد مشکل میشود یا نه؟ یا اساسا این گروه چقدر خود را مقید به رعایت قواعد بینالمللی میداند؟و....علاوه بر این مسائل، ایران هم دغدغههای ویژهای در برقراری مناسبات رسمی با طالبان داشت؛ از جمله دغدغه در زمینه مبارزه با قاچاق موادمخدر، مقابله با گسترش تروریسم، سامان دهی وضعیت مهاجران، وضعیت حقابه ایران از هیرمند ،مسائل مرزی و...اما به نظر می رسد مدیریت پرونده پیچیده افغانستان معذوریتها و محدودیتهای خاص خود را دارد.
راهبرد ایران مبتنی بر سیاست همسایگی، حفظ صلح و آرامش در این کشور با تشکیل دولت فراگیر است.نباید گمان کرد که اگر تنش یا جنگی با طالبان ایجاد شود، مردم خوشحال خواهند شد. بر مشکلات واقعی اقتصادی، به طور یقین با جنگ افزوده خواهد شد و این یعنی نارضایتی بیشتر. بُعد دیگر نارضایتی، وقتی است که خدایناکرده امنیت کشور با خدشه مواجه شود. برای ایجاد نارضایتی، لزوما به ایجاد ناامنی حقیقی نیازی نیست، ایجاد «حس ناامنی» کفایت میکند. نباید شک کرد که با فعال کردن گسلهای قومیتی و مذهبی ، انجام چند عملیات برای آن ها کار دشواری نخواهد بود.
سیاست آمریکا اما جنگ و درگیری داخلیِ قومی- مذهبی است به گونهای که ایران یک طرف جنگ باشد و آن ها در قطب مقابل قرار گیرند.از طرفی ، نوع نگاه به طالبان هم مهم است؛ تطهیر آن ها خطا و ترساندن و داعشسازی از آن ها نیز خطاست. زیرا به طور قطع آن ها چندین طیف دارند. یک جریانِ مهم و مسلط آن ها حقانیِ ضدایرانی است. اما برخی افراد در همین طالبان نزدیک به ایران وجود دارندکه حفظ این نیروهای نزدیک مهم است. البته هیچ گاه نباید از تهدیدها غافل شد. توافق و مذاکرات برخی جریان های طالب با آمریکا در قطر، نشانه روشنی بر تهدید بودن و لزوم مراقبت از آن هاست.
درواقع وجود جریان طرفدار ایران، نباید موجب خوشبینی شود. ملاک، عمل به تعهدات (وارد نشدن طالبان به داخل خاک ایران در قالب پناهجویان، حفظ منافع ملی، اخراج آمریکا و داعش، تشکیل دولت فراگیر و حفظ امنیت سراسری) است. گرچه تقریبا واضح است که طالبان چنین کاری را نخواهد کرد و به احتمال بالا به دنبال تشکیل امارت اسلامی خود است و حداقل ظواهر امر این را نشان میدهد.طبیعی است که وقتی ما از حکومت فراگیر صحبت می کنیم منظور مشارکت همه اقوام و مذاهب در راس حکومت است اما طالبان درنهایت به دنبال مشارکت دادن بقیه اقوام و مذاهب در بخشهای میانی و پایینی قدرت است که دلخواه هیچ کس جز آمریکا نیست.
تشکیل ندادن یک حکومت فراگیر در کنار ناتوانی شدید طالبان در اداره امور عادی و اقتصادی کشورِ 40 میلیونی افغانستان ، افزون بر سخت گیریهای مذهبی و اجتماعی قطعا راهی جز تداوم تنش داخلی وهرج و مرج را نشان نمی دهد. حمایت از هستههای مقاومت مردمی به فرماندهی اشخاصی چون محمد اسماعیل خان، ژنرال علیپور و حتی احمد مسعود نیز می تواند باعث شود که حاکمان فعلی افغانستان واقع بین شوند و در مسیر عقلانیت گام بردارند.
حامد رحیم پور