رها نمودن بازار ارز با هیچ عقلی همخوان نیست. اما راهحل آن چیزی که جبرائیلی میگوید نیست. این راه حل قبلا تجربه شده و نتیجهاش هم مشخص است
ملت بیدار آنلاین | یاسر جبرائیلی از آن جهت مهم است که از فروردین ماه در مسند ریاست مرکز بررسی های استراتژیک ریاستجمهوری خواهد نشست؛ یعنی مغز منفصل دفتر ریاست جمهوری ذیل مدیریت او کار خواهد کرد.
او در حال ترویج اندیشهای است که اسم آن را دلارزدایی گذاشته است. بخشهای اصلی این ایده، حذف دلار از تعاملات اقتصادی، ارزش گذاری اقتصاد داخلی، تثبیت نرخ ارز و… است.
ایرادات این اندیشه بسیار است که برخی از آنها را ذکر میکنیم:
جبرائیلی باید کتاب رودی متی و جان فوران را بخواند تا متوجه شود که ایران همیشه با مشکل ارز جهانروا و تامین غذای جامعه خودش (به ویژه در دوره رشد جمعیتی) مواجه بوده است. این وضعیت باعث شده تا ایران در قرارداد برتون وودز نقش فروش نفت در مقابل دریافت دلار (به عنوان ارز جهانروا) و غذا (قبل از انقلاب از آمریکا و بعد از آن از کشورهای ذیل آمریکا) را به عهده گرفته است. این وضعیت باعث شده تا بخش اعظمی از اقتصاد ایران براساس همین دو مولفه (نفت و دلار) تعیین ارزش بشود؛ هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن به شیوهی متفاوت.
لذا دور شدن از این وضعیت نیاز به تعریف نقش جدید برای ایران در اقتصاد جهانی دارد (به عنوان جایگزین نفت) تا به مرور بتوان دیگر ارزهای جهانروا را جایگزین دلار نمود. اتفاقی که رخ نداده و نمیتوان پیشپیش به سراغ حذف دلار و… رفت.
جبرائیلی برای ایدهی خود از افسانه ۷۴ سخن میگوید که در آن دولت وقت تصمیم به تثبیت نرخ ارز در یک عدد گرفته و نتیجه شده کنترل قیمت ارز در بازار. اما جبرائیلی متوجه نیست که قضایای آن دوره با امروز از زمین تا آسمان تغییر کرده. آن زمان ایران تحریم بود اما یک شبکه پرداخت رسمی و فعال داشت که کف آن فروش آزاد نفت و انتقال حواله در بانکهای اروپایی بود. امروز و پس از حذف ایران از اقتصاد نفت جهانی توسط تحریم سیسادا، دیگر شبکه رسمی برای پرداخت وجود ندارد. جبرائیلی در بازار رسمی و غیررسمی چندان تجربهای ندارد که متوجه شود در همین ایام، در یک روز به علت نبود درهم (آنهم به علت کمبود اسکناس در کشورهای همسایه)، قیمت دلار در بازار تهران حدود هزار تومان گران شد. چرا؟ چون سیستم رسمی و بانکی ما نمیتوانست برای آن روز درهم به بازار تزریق کند. لذا مسئله نه تثبیت نرخ ارز بلکه تشکیل شبکه پرداخت (در وضعیت کنونی ترکیبی از رسمی و غیررسمی) است.
تثبیت ارز یک روش موقت است که میتواند برای برخی دورهها و شرایط خاص کمک کننده باشد. همانطور که قیمت گذاری دستوری نیز میتواند چنین وضعیتی داشته باشد. لذا نباید آن را یک راهحل همیشگی دانست. همانطور که قیمت گذاری دستوری در صنعت خودرو بعد از یک دوره به ضد خود تبدیل شد، تثبیت نرخ ارز هم بدون توجه به شرایط میتواند به ضد خود تبدیل شود. لذا باید این شرایط ضروری مورد توجه واقع شود.
اینکه بگوییم تسعیر ارز فلان شرکت بزرگ با قیمتی باشد که ما میگوییم، نتیجهای جز شکلگیری یک بازار بزرگ و گسترده از دلالی و فساد نخواهد داشت. نتیجه دوم نیز خروج گسترده همان کالا به صورت قاچاق رسمی و غیررسمی از کشور است چراکه قیمت آن کالا در خارج از کشور چند برابر آن قیمت دستوری خواهد بود.
اینکه بگوییم قیمت کالاها با دلار تعیین نشود و به صف کردن ساختار برای این موضوع، قطعا واقعیت اقتصاد ایران تغییر نمیکند. واقعیتی که سالی ۱۰ میلیارد دلار واردات کالاهای اساسی دارد. واقعیتی که براساس نرخ گذاری دلار (به علت امکان قاچاق گسترده به کشورهای همسایه) نرخ داخلی را تعیین میکند. واقعیتی که بخش بزرگی از بخشهای زنجیره تولید داخلش را از خارج و براساس حواله های رسمی و غیررسمی تعیین می کند. اینها را نمیتوان با حلوا حلوا کردن حذف کرد.
اما در پایان؛ رها نمودن بازار ارز با هیچ عقلی همخوان نیست. اما راهحل آن چیزی که جبرائیلی میگوید نیست. این راه حل قبلا تجربه شده و نتیجهاش هم مشخص است. لذا باید برخی راهحل ها که تجربه شده و اتفاقا سد راه دلار شده را به کار بست و البته به سمت تضعیف نقش دلار در اقتصاد رفت.
اما مهمتر این است که جبرائیلی با این دانش ناپخته و کم، قرار است در چنان جایگاه مهم و اساسی بنشیند.
نظر شما