تحلیل جوزف نای از افول نفوذ جهانی واشنگتن

اخیراً، جوزف نای در مقاله خود که در پراجکت سیندیکیت منتشر شده، به‌نقد سیاست‌های دونالد ترامپ پرداخته و تأثیر آن بر قدرت نرم آمریکا را مورد بررسی قرار داده است. اگر بخواهیم نگاهی تحلیلی به مقاله جوزف نای بی اندازیم، نیازمند بررسی چندین مؤلفه است.

۱۴۰۳/۱۲/۲۶ - ۱۸:۱۴
 0
تحلیل جوزف نای از افول نفوذ جهانی واشنگتن
اردشیر زابلی‌زاده

اردشیر زابلی‌زاده طی یادداشتی با عنوان "" نوشت:

۱. قدرت نرم و جایگاه آن در سیاست خارجی آمریکا

جوزف نای مفهوم قدرت نرم (Soft Power) را در دهه ۱۹۹۰ مطرح کرد و آن را به‌عنوان توانایی یک کشور در جذب و اقناع دیگران بدون توسل به‌اجبار یا فشار نظامی و اقتصادی تعریف کرد. از دیدگاه نای، قدرت نرم آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بر سه‌پایه اصلی استوار بود:

الف. ارزش‌های دموکراتیک و حقوق بشر

ب. دیپلماسی چندجانبه و نهادهای بین‌المللی

ج. فرهنگ و الگوی زندگی آمریکایی به‌عنوان مرجع جهانی

قدرت یک کشور تنها در توانایی نظامی و اقتصادی آن خلاصه نمی‌شود، بلکه در نفوذ فرهنگی، دیپلماسی و مشروعیت بین‌المللی نیز ریشه دارد. مفهوم "قدرت نرم" که نخستین‌بار توسط جوزف نای مطرح شد، به توانایی کشورها در اقناع و جذب دیگران بدون توسل به‌اجبار اشاره دارد. آمریکا از این طریق، بدون استفاده مستقیم از نیروی نظامی، مشروعیت جهانی کسب کرده و موقعیت هژمونیک خود را حفظ کرده بود. اما دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، با سیاست‌های ملی‌گرایانه و یک‌جانبه‌گرایانه خود، موجب تضعیف این مؤلفه حیاتی در عرصه بین‌المللی شد.

۲. تئوری قدرت نرم

نای در مقاله خود اشاره می‌کند که ترامپ طی ۸ هفته اول ریاست‌جمهوری خود، اصول و هنجارهای بین‌المللی را که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم پایه‌گذاری کرده بود، تضعیف یا بی‌اثر کرد. این به معنای کاهش قدرت نرم آمریکا است، زیرا قدرت نرم وابسته به توانایی ایجاد اعتماد و مشروعیت جهانی است. تصمیمات ترامپ که منجر به ملی‌گرایی افراطی و سیاست‌های انزواگرایانه شد، عملاً موجب کاهش اعتماد جهانی به رهبری آمریکا شد.

جوزف نای به سیاست‌های ترامپ در قبال دانمارک و گرینلند اشاره می‌کند که موجب واکنش‌های منفی جهانی شد. این نشان می‌دهد که آمریکا در تعاملات دیپلماتیک خود زورگویی را جایگزین اقناع و همکاری کرده است. تهدیدهای ترامپ علیه پاناما در آمریکای لاتین نیز موجب افزایش احساسات ضدآمریکایی شد، درحالی‌که این منطقه پیش‌تر به دلیل برنامه‌های توسعه‌ای و همکاری‌های فرهنگی آمریکا، یکی از حوزه‌های نفوذ قدرت نرم این کشور بود. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های کاهش قدرت نرم آمریکا، تعطیلی آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID) بود. این سازمان یکی از ابزارهای کلیدی برای ترویج دموکراسی، حقوق بشر و توسعه اقتصادی در کشورهای درحال‌توسعه بود که به ایجاد تصویری مثبت از آمریکا در جهان کمک می‌کرد. تعطیلی آن به‌وضوح نشان می‌دهد که ترامپ از ابزارهای قدرت نرم غافل شده و به قدرت سخت متوسل شده است.

۳. مقایسه با روند تاریخی قدرت نرم آمریکا

نای در مقاله خود اشاره می‌کند که حتی پیش از ترامپ نیز برخی تحلیلگران افول نظم آمریکایی را پیش‌بینی کرده بودند. اما سیاست‌های ترامپ این روند را تسریع و تشدید کرد. اگر به تاریخچه سیاست خارجی آمریکا نگاه کنیم.خواهیم خواند که در دوران جنگ سرد، آمریکا با استفاده از قدرت نرم و فرهنگی مانند هالیوود، موسیقی، و ارزش‌های دموکراتیک، توانست شوروی را به چالش بکشد. همین کشور پس از جنگ سرد، با رهبری نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل، ناتو، و سازمان تجارت جهانی، نفوذ خود را تثبیت کرد. اما سیاست‌های ترامپ برخلاف این مسیر بود و به‌جای تقویت این نهادها، آن‌ها را تضعیف و اعتبار جهانی آمریکا را کاهش داد.

۴. چرا جوزف نای این مقاله را نوشته است؟

جوزف نای این مقاله را به‌عنوان هشداری به سیاست‌گذاران آمریکایی نوشته است تا تأکید کند که سیاست‌های ملی‌گرایانه و انزواطلبانه ترامپ، موجب فروپاشی قدرت نرم آمریکا شده است. او نشان می‌دهد که برخلاف رؤسای جمهور قبلی که به حفظ اعتبار بین‌المللی آمریکا اهمیت می‌دادند، ترامپ این جایگاه را در مدت کوتاهی تخریب کرده است.

تئوریسین نظریه قدرت نرم در پیام اصلی چه می‌گوید: قدرت آمریکا فقط در نیروی نظامی و اقتصادی آن نیست، بلکه در مشروعیت بین‌المللی، دیپلماسی، و تعامل فرهنگی آن نهفته است و سیاست‌های ترامپ باعث شد که کشورها و مردم جهان دیگر آمریکا را به‌عنوان یک الگوی جهانی نبینند و اگر این روند ادامه پیدا کند، قدرت جهانی آمریکا به طور بلندمدت آسیب و از بین خواهد رفت./ پایان پیام

سرویس اجتماعی تولید و بازنشر محتوای اجتماعی