داستان سرایی جدید، نمادی از تمام جریان براندازی در ایران
آنچه متاسفانه برای آرمیتا گراوند اتفاق افتاده، تبدیل به یک دستمایهی عجیب برای ضدانقلاب گشته تا دوباره با دروغپردازی خود به شعلهور کردن خیابان امید داشته باشند. حال اینکه انتشار ویدیوی حضور این دختر نوجوان در زمان حضور در مترو و بعدا از لحظه ورودش به ایستگاه، اساسا برای اینها مهم نبوده است. اساسا مشخص نیست که روایت این براندازان دقیقا شامل چیست؟
رسانه نواصولگرا نوشت: آنچه متاسفانه برای آرمیتا گراوند اتفاق افتاده، تبدیل به یک دستمایهی عجیب برای ضدانقلاب گشته تا دوباره با دروغپردازی خود به شعلهور کردن خیابان امید داشته باشند. حال اینکه انتشار ویدیوی حضور این دختر نوجوان در زمان حضور در مترو و بعدا از لحظه ورودش به ایستگاه، اساسا برای اینها مهم نبوده است. اساسا مشخص نیست که روایت این براندازان دقیقا شامل چیست؟ اینکه کسی با او درگیر شده یا تذکری به او داده است؟ چراکه هر روایتی از ماجرا داشته باشند با سه ثانیه حضور او در داخل واگن مترو به هیچ وجه قابل تطابق نخواهد بود.
ویدیو آنقدر واضح است که جا برای ایجاد هیچ روایتی جز از حال رفتن خود این دختر نوجوان نمیگذارد. به ویژه آنکه همه تهرانیها میدانند در داخل واگنهای مترو هیچ ماموری حضور ندارد. البته بازهم سه ثانیه فاصله از زمان ورود تا خروج و حضور چندین خانم بیحجاب دیگر هم دروغپردازی خارجنشینها را نمایان میسازد.
اما اینها مهم نیست. اساسا در یک سال گذشته مسئلهی «واقعیت» برای براندازان مهم نبوده و نیست. از آغاز ماجرا در سال گذشته هم واقعیت مهم نبود. بلکه «بازنمایی» و «روایت» سازی از واقعیت اصل این جریان است. مثلا وقتی میگفتند فلان شهر به پاخواست، منظورشان جمعیتی در حدود کمتر از هزار نفر در آن شهر چند میلیونی بود ولی طوری موضوع را بازنمایی میکردند که انگار واقعا اتفاقی شگرف افتاده؛ همین هم باعث شد تا برخی در اروپا فکر کنند واقعا اتفاقی خاص در حال رخ دادن است چون از واقعیت دور و غرق در بازنمایی بودند.
وقتی مسئله «بازنمایی» باشد، باید ابزار آن هم آماده شود. یکی به خط شدن لشگر سایبری در همه جهبههاست؛ جایی که خود براندازان دارای اختلافاتی عمیق هستند اما با کارفرمای واحد، به یکباره متحد شده و یک دروغ را پرورش میدهند. هر کنش ضد این بازنمایی دروغین یا با شبهه افکنیهای عجیب مواجه میشود یا با فحاشی و حمله. سپس باید رسانههای بینالمللی رسمی را به خط کرد. در نهایت هم اگر شد، یک مسئول بلندپایهی غربی جملهای بگوید تا شعله بیشتر روشن شود. در این فرایند اساسا واقعیت موضوعیتی ندارد.
آنچه درباره آرمیتا گراوند رخ داده، دقیقا همین فرایند است. با این تفاوت که بخش اعظمی از کنشگران واقعی و داخلی که سال پیش واقعا دل به این جماعت بسته بودند، امروز برایشان مشخص شده که اینها تا چه میزان دروغگو و بیتفاوت نسبت به واقعیت هستند. امری که حتما منجر به شکست مجدد در این پروژه خواهد شد. در این میان باید با کنشگری فعال و زیر توییتها و پستها، دروغ بودن قضیه را فریاد زد. همچنین وزارتخارجه باید با جدیت نسبت به موج سواری غربیها در این موضوع واکنش نشان دهد. در پایان امید اینکه این دختر نوجوان هم هرچه زودتر سلامتی خود را بازیابد./
پایان پیام